خدا دوستت داره
فاطمه ی عزیزم
خدا شناس کوچولو
یادته یه روز ظهر وقتی تازه نمازم تموم شده بود اومدی پیشم و گفتی:مامان خدا خیلی دوسم داری؟
گفتم :معلومه خوشگل من
گفتی : خدا خیلی مهربونه؟
گفتم :آره عزیزم خیلی
گفتی : مامان هرچی ازش بخوام بهم میده؟
گفتم :بله گلم هرچی
اونوقت روتو ازم برگردوندی به سمت آسمون و با زبون شیرینت گفتی : خدا !من گشنمه به من غذا بده
و نفهمیدی که توی 30 ماهه چیکار کردی با دل مامان 30 سالت
امیدوارم همیشه مددکارت خدا باشه خداشناس کوچولوی من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی